سفارش تبلیغ
صبا ویژن























بسم رب المهدی
مدت ها است که دشمنان قسم خورده ی اسلام و ایران با انواع ترفندها، پروژه ی حساسیت زدایی نسبت به اعتقادات را در کشورمان اجرا می کنند. در این راه از هر وسیله یا هنری که توانستند، بهره گرفته اند؛ تئاتر، سینما، موسیقی و... اما جدیدترین و خطرناک ترین و شاید کامل ترین روش، با آمدن تلفن های همراه اتفاق افتاد که امروزه به رایانه ی جیبی تبدیل شده است. متاسفانه تکنولوژی در مواردی ارتباط بین انسان ها را آسانتر کرده؛ اما بعضاً به دلایلی فاصله شان از خدا بیشتر شده است! برای نمونه می توان به " اس ام اس " اشاره کرد که در موارد فراوانی فرهنگ حاکم بر آن، در مسیر اباحه گری، تمسخر و خندیدن به اعتقادات و قومیت ها است! چه خوب گفته اند:

                                                           « کسی که به باورها و ارزش های خود بخندد، دیگر از آن دفاع نخواهد کرد! »

اگه عاشقی ادامه مطلبو از این جا بایستی بخونی .
پینوشت : اینم یه وبلاگ توپ و باحال دیگه ، علاوه بر این مطلبش ، بعضی مطالب دیگه ش رو هم بخون ضرر نمیکنی .
یالطیف


نوشته شده در دوشنبه 87/3/6ساعت 7:1 صبح توسط بامعرفت نظرات ( ) |

بسم رب المهدی
پسر دایی دوستم کلاس پنجمه ، یه تصادف تلخ باعث میشه حافظشو از دست بده ، چند روز تحت درمان بود ،
پدر و مادرش هر کاری می کردن نمی تونستن خودشونو توی ذهن پسرشون بیدار کنن !!
قبل از اینکه حافظشو از دست بده منو میشناخت به پیشنهاد دوستم رفتم عیادتش ، روی تخت نشسته بود و درو دیوارو نگاه می کرد منو دوستم وارد شدیم سلام کردیم ، هیچی نگفت نشستیم کنارش دوستم بهش گفت منو میشناسی ؟
ولی تا این سوال رو شنید روشو برگردوند و از توی آینه ای که رو به روش بود ما رو زیر نظر گرفت .
ته نگاهش میگفت خیلی داره به ذهنش فشار میاره ولی انگار مارو هیچوقت ندیده !!..........
آروم رفتم پیشش نمیخواستم جوری حرف بزنم که اعصابش خورد بشه یا ناراحتش کنم ، دستمو کشیدم توی سرش و گفتم اسمت چیه عزیزم ؟
با این سوال بالاخره به حرف اومد و با یه بغض سنگین گفت : اسم منو خدا میدونه!!............  بعد شروع کرد به گریه کردن........
آره اصلا جای تعجب نبود وقتی کسی همه چیزو همه کس ، حتی خودش رو هم فراموش کرده بود خدا رو یادش بود .
می دونست خدایی داره و اونو میشناسه. باید از حال کسی تعجب کرد که همه چیز و همه کس یادشه ولی خدا رو فراموش کرده!!
نمی دونم من خدارو یادمه؟؟!! ...........
راستی اون بچه الان حالش خوبه نگران نباشید چون خدارو یادش بود ، خدا هم تنهاش نذاشت و کمکش کرد و حافظشو بهش برگردوند .


به قلم دوستی که نخواست اسمش رو بگم!!!

به نقل از وبلاگ شاهد
؛ http://mkz61.parsiblog.com/428113.htm
پینوشت : چند وقت بود امتحانا و یه سری مشکلات از ظهور ما در عرصه وبلاگ نویسی جلوگیری میکرد البته حضور داشتیم .
اگه برات سوال شد که حضور با ظهور چه فرقی میکنه عیبی نداره یه کمی به مغزت فشار بیار شاید بفهمی .
پینوشت 2 : از امروز می خوام برا اونا که عاشق هستن یا اینکه استعداد عاشقی دارن در عین نقل مطالبی از یه سری جاهای خوب آدرس اون جاهای خوب رو هم براشون بزارم - موقع های دلتنگی یه سر به اونجا هم بزنن - یکی ش همین وبلاگ شاهد .
البته این به این معنی نیست که تمام مطالبشون مورد تاییده .
یالطیف


نوشته شده در دوشنبه 87/3/6ساعت 6:52 صبح توسط بامعرفت نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >
Design By : Pars Skin