سفارش تبلیغ
صبا ویژن























هفته ی دهم دوستی من وخدا....

 

من همه ی این هفته را به درخت موسی فکر کردم.به حرف های موسی وحرف زدن تو.من چقدر ساده نگاه می کنم که خیال می کنم تو باید مثل ادم ها با همین کلمه ها جواب مرا بدهی اما تو حرف می زنی تو واقعا حرف می زنی و هزارراه برای حرف زدن باادم ها بلدی .بعضی وقتها حرفهایت رااز زبان دیگران به ادم می گویی.بعضی وقت ها حرف هایت را توی کتاب ها می گذاری و خیلی وقتها هم با گوشه و کنایه رمز واشاره صحبت می کنی.

می دانم که تو از هر دری وارد می شوی تا با من حرف بزنی.اما چرا ما بعضی حرف هایت را نمی فهمیم؟

کلمه های تو ساده است.زبانت هم همینطور.معنی حرفهایت هم واضح است.اما.....

خدایا زبانت را به من یاد بده.

راستش رابگو

خدا با تو هم حرف می زند؟ چه جوری چه شکلی؟چه وقتهایی میفهمی که این حرف ها حرف های خداست؟حتما بین تو وخدا هم رمزهایی وجود دارد که فقط خودت می دانی واو.تو هم حتما کم کم داری زبان خدارا یاد می گیری.

یادت می اید اولین بار چه طور منظورش را فهمیدی؟ لابه لای خاطراتت را بگرد.خاطره های تو پر از کلمه های خداست.چطور است این دفعه  درباره ی کلمه های خدا با خدا صحبت کنی.پس برایش بنویس.بنویس چطوری معنی حرف هایش رامی فهمی؟؟؟

 

برگرفته از کتاب نامه های خط خطی اثر عرفان نظر آهاری


نوشته شده در جمعه 87/8/3ساعت 7:4 عصر توسط نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin